دنیای بیمار
عجب دنیای بیماریست پر از دود و زعشق عاریست
ز نور تازه ی خورشید ز بوی عطر گل خالیست
نبرد مردمان با هم صفا و پاکی هم بازیست
سراب آب پاکیزه به چشمان هم خورد کافیست
ز همدیگر هراسانیم بساط عاشقی با کیست ؟
ز خود باید شروعی کرد که لطف ایزدی عالیست
شعر از :قاسمعلی رحمانی
کپی با ذکر منبع و نام شاعر مجاز می باشد